The notebookرومنس عاشقانه دیگری از اسپارکس!بشدت زیبا ,احساساتی بود که همش اشک آدم درمیاورد!
و یادی از خاطرات ولحظات گذشته آدمی را براش زنده میکرد..
و دلتنگی سراسر وجود آدم فرا میگرفت!دلتنگی...
پ ن : گاها باید رفت!
پ ن 2:حالا که عقلم بر قلبم فائق آمده میبینم جدا برخی آدمها ارزش یه قطره اشک آدمم ندارن ولی بازم شرایط برعکسی پیش میاد که فکرمیکنم این فکرچقدر مسخره ست!یعنی آن زمان قلب بر ذهن فائق میشه؟!
پ ن 3 :دلم میخواد سکوت بزرگی کنم و فقط مشغول زندگیم بشم !وگاها دلم میخوادانقدرصحبت کنم که خسته بشم!