دنیا وآمال وآرزوهای من

چرک نویسهایی که گاهی دلتنگی گاهی شوق وگاهی اشکهای منو همراه دارن و فک نکنم بجز خودم کسی ازشون خوشش بیاد^_*

دنیا وآمال وآرزوهای من

چرک نویسهایی که گاهی دلتنگی گاهی شوق وگاهی اشکهای منو همراه دارن و فک نکنم بجز خودم کسی ازشون خوشش بیاد^_*

تعجب!

چه اسمی انتخاب کردم ولی همین الان یهویی اومد منم دیدم دقیقا همین حسیه که دارم!

خب چرا تعجب؟!چون وقتی میشینی و وقایع کنار هم میزاری و یخورده تحلیل وبررسیشون میکنی تعجب میکنی !اونم ازنتیجه ش !بله همینه!زندگی سرشار ازشگفتیهاست!شگفتیهای بسیاری که باعث میشه فقط بگی wow واقعا این اتفاق افتاده اونم برای من؟!به این صورت!همیشه روانشناسها و آدمهای موفق توصیه میکنن تصورکنید رویا بسازین بزارین ذهنتون بهش پروبال بده بعدش تلاش کنید واحتمالا به اون رویاهه میرسین!میگن وقتی خدا یه فکری تو ذهنت قرار داده یعنی تو توانایی رسیدن بهش داری!خب تاحدی برای خودم اینطور بوده!ولی به هرحال باید تلاش کرد!

پ ن : آدمهای جدید وقتی منو وارد زندگی مشغله ها ودنیاشون میکنن بهم اجازه میدن دوستشون داشته باشم!نمیدونم اونجاست که درکشون میکنم و هرچقدرم سعی کنم نمیتونم ازشون متنفربشم گاها عصبانی هم نمیشم!

پ ن 2:چقدر خوبه که بعضیها وارد زندگیمون میشن وبعضیها میرن!دسته اول بهت یادآوری میکنن کنارت هستیم هواتو داریم !و دسته دوم با احترام خاطرات خوبشونو برات میزارن ومیرن البته عده ای هم هستن که اون بدیهای و خرابکاریهای مخصوص خودشونو برمیدارن که برن و چه خوبه که میرن!

پ ن 3:نمیدونم چقدر به کتابها ,فیلمها ,مکانها واشیا توجه میکنید!ولی توجه کنید گاهی یه نویسنده یه فیلم یه شی کوچیک ویه حادثه نشونه ای در بر داره باید با دید متفاوت  بررسی کرد و دید!

پ ن 4 :باهمدیگه حرف بزنیم!اگر کدورتی ,دلخوری,علاقه ای مسئله ای بینمون هست باهم حرف بزنیم !اینجوری خیلی چیزهای الکی حل میشه!مسائلی که روزا وشاید هفته ها باعث دلخوری شده برطرف میشه و میبینی که واقعا این موضوع ناراحتت کرده بود؟!وتعجب میکنی!

پ ن 5 : آگاتا کریستی این ملکه جنایت اصلا ازدست ندین!فوق العاده ست!

وقایع ,آدمها ,زندگی!

نمیدونم چرا همیشه تایم امتحانات حس وحال کتاب خوندن یا فیلم دیدن وسفر رفتن و...میاد سراغم تقریبا میتونم بگم هرکاری درشرف انجامه الا درس خوندن! 

احتمالا بقیه هم اینطور باشن! بگذریم!

یاد نوشته های قدیمیم افتادم که نوشته بودم هرچیزی دلیلی داره!یادم میاد تقریبا چهار ,پنج سال پیش یه آرزویی کردم تودلم بارهام تکرارش کردم تا بعد از دوسه سال به وقوع پیوست!کلا حس خوبیه آرزو کنی وبهش برسی . نمیدونم انگاری همیشه دریه مسیری راه میرم که اتفاقاتی که توی ذهنمه و آرزوهام برام عملی میشه البته زمان میبره انقدری که وقتی اون اتفاق برام میفته یادم میره قبلا همینو میخواستم!آدمها ,اتفاقات ,دردها و... بنظرم همشون برای این اتفاق میفتن تا به آدمی درسی یادبدن درسی که دراون برهه زمانی برای اون فرد لازمه!گاهی که فکرمیکنم علت این اتفاقات چی بود به این نتیجه میرسم این اتفاق اینو بهم داد ویادم انداخت سپاسگذار باشی وقدربدونی!بخاطرهمینه همیشه آخرش که وقت پیدامیکنم ومیشینم به بررسی وقایع و اتفاقات درونی وبیرونی میبینم دقیقا وقایع درزمان درستش اتفاق افتاده!ومیگم خدایا شکرت که هوامو داشتی .نه گذاشتی زود برم سراغ چیزی نه دیر!قدر آدمهای دور وبرمون اتفاقات ولحظات دور وبرمون بدونیم !حتی تنهاییهامون یه جوری زندگی کنیم و وقت بگذرونیم که وقتی برگشتیم عقب و نگاهی به گذشته مون انداختیم بگیم اینجا رو زندگی کردم !و فراموش نکنیم همگیمون اشتباهات خاص خودمون داریم و خودمون به موقعش ببخشیم!

پ ن 1: شده تاحالا آدمی کنارتون باشه و بازم دلتنگش بشین!؟

پ ن 2 : قضاوتهای اخیر یه عده برام اخیرا جالب بوده! وآخرسرگفتم هرطور راحتی نظربده تواصلا منو نمیشناسی!

پ ن 3 :آدمها و اتفاقات و دردها ورنجها همشون برای علتی به وقوع میپیوندن !شک نکنین میتونیم درکنار همه اینها بزرگتر ,بهتر,مهربونتر باشیم و عاشقانه تر زندگی را سربکشیم!

پ ن 4 : درعین حال که کسی را دوستداری و میپرستیش گاها بهش خورده میگیری و داغونش میکنی همشم بخاطر دوست داشتنه!

 پ ن 5 : دلتنگم!

پ ن 6: چرا معمولا اتفاقات این دنیا آخرش برام فان بنظرمیرسه؟!جدی چرا؟!

دفترچه یادداشت!

The notebookرومنس عاشقانه دیگری از اسپارکس!بشدت زیبا ,احساساتی بود که همش اشک آدم درمیاورد!

و یادی از خاطرات ولحظات گذشته آدمی را براش زنده میکرد..

و دلتنگی سراسر وجود آدم فرا میگرفت!دلتنگی...

پ ن : گاها باید رفت!

پ ن 2:حالا که عقلم بر قلبم فائق آمده میبینم جدا برخی آدمها ارزش یه قطره اشک  آدمم ندارن ولی بازم شرایط برعکسی پیش میاد که فکرمیکنم این فکرچقدر مسخره ست!یعنی آن زمان قلب بر ذهن فائق میشه؟!

پ ن 3 :دلم میخواد سکوت بزرگی کنم و فقط مشغول زندگیم بشم !وگاها دلم میخوادانقدرصحبت کنم که خسته بشم!