دنیا وآمال وآرزوهای من

چرک نویسهایی که گاهی دلتنگی گاهی شوق وگاهی اشکهای منو همراه دارن و فک نکنم بجز خودم کسی ازشون خوشش بیاد^_*

دنیا وآمال وآرزوهای من

چرک نویسهایی که گاهی دلتنگی گاهی شوق وگاهی اشکهای منو همراه دارن و فک نکنم بجز خودم کسی ازشون خوشش بیاد^_*

اولین برفهای سال 1394

اوف امروز چقدر سرد شده بود ,چقدر صبح وقتی از خونه زدم بیرون وبرفها رو دیدم خوشحال شدم ولی بعدش سردردی که گرفتم تقریبا این شادی رو با رنج همراه کرد و بعدبازم با رفع سردرد از هوای امروز لذت بردم .چقدر بیدهای مجنون زیرپامو فرش کرده بودند !

نمیدونم تاحالا شده نصف شب از خواب پاشید  بعد انگار کل زندگیتون از جلوی چشمتون رد بشه آینده رو ببینید, نگاهی به گذشته داشته باشید بعد ازخودتون بپرسید واقعا خواب بودم یا بیدار؟!!!خب این اتفاق برام افتاد و برای بار چندم این تغییر در برنامه هام منو به تعجب وا داشت !

یه حسی عجیبی دارم گاهی برخی آدمها برام دوست داشتنین گاهی ازشون خوشم نمیاد!این حسه از کجا میاد؟!نظری داشتید بگید !شاید علتش حسادت باشه فک میکنم اونها شادترن درصورتیکه ته قلبم میدونم احتمال زیاد این حسم نیمیش اشتباهه!

درد و رنج هم جسمی هم روحی داره منو میخوره !خیلی قاطی این دنیا و آدمهاش شدم چیزیکه بنظرم خیلی خوب نیست !انگاری خود قبلیم کلی تغییر کرده  و این تغییر منو از خویشتن خویشم جدا کرده!چقدر صبح با خودم فک میکردم چی میشد بازم اهدافم اهداف قدیمی بود.

درسته این روزها سرم شلوغه اما احساس میکنم یادگیریم کمتر از ترم قبل شده !:|ولی باید خر بزنم تا بتونم به نقشه هاییکه دارم درست و سروقت برسم .

نمیدونم چرا میام واینجا تایپ میکنم !؟!کلا آدم موجود احمقیست !چه ربطی داشت از دید خودتون بررسی کنید !:D

یه سوال دیگه اگر بخوایید یه تصمیمی بگیرید و نصف اتفاقات و دیدگاههای بقیه منفی باشه ولی خودتون فک کنید تصمیم درسته بازم عملیش میکنید ؟!توجه کنید فک کنید تصمیم درسته نه باورش داشته باشید !نمیدونم فک کنم با این دست دست شدنها دارم باورمو از دست میدم .

چقدر دلم برات تنگ شده گل بی خار من .