دنیا وآمال وآرزوهای من

چرک نویسهایی که گاهی دلتنگی گاهی شوق وگاهی اشکهای منو همراه دارن و فک نکنم بجز خودم کسی ازشون خوشش بیاد^_*

دنیا وآمال وآرزوهای من

چرک نویسهایی که گاهی دلتنگی گاهی شوق وگاهی اشکهای منو همراه دارن و فک نکنم بجز خودم کسی ازشون خوشش بیاد^_*

The lucky one !

یه رومنس جنگی آرام !از اسپارکس رومنس جنگی dear johnخیلی دوستداشتم که کلی اشکهامم درآورد !برعکس اینیکی که تهش خیلی زیبا تموم شد !فقط شخصیت زنش یه سری مسائل ومشکلات داشت!مشکلات خیلی میتونه آدمها رو بهم نزدیک کنه !یادمه یه بار اومدم برای دوستم درد و دل کنم انقدر آه وناله کردم حالم بهم خورد ازخودم:|گفتم پس اینکه میگن آروم میشی بعد درد و دل چیه؟!درد تو فقط اونی که اون درد کشیده میتونه درک کنه اونم نه کامل دردها برای آدمها متفاوته و واکنش آدمهام نسبت به دردهاشون خیلی متفاوته !مشکل این بود دوستم  درد منو نداشت بخاطرهمین متوجهه دردهام نمیشد!

به یه مسئله جدید {حالا جدیدم نمیشه گفت } رسیدم که دردهای هرکسی متفاوته هرآدم دردهای خودشو داره مثلا یکی صدتا درد داره اونیکی هزارتا !حالا بین این دردها اون آدمی که کنارت بوده دردتو میفهمه !درد مشکلات دانشگاه دانشجوهامیفهمن دقیق بشی دانشجوهای دانشگاه موردنظر و دقیقتر بشی میرسی به همکلاسیها و دوستات ولاغیر!دردم طبقه بندی داره!و اینم نمیدونم اطلاق واژه ناعادلانه درست باشه اینجا یانه!؟{خودم که درستش نمیدونم اما نمیدونستم چه لغت دیگه رو بکار ببرم} اینکه هرشادی با دردی همراهه !این موضوع گاها شروع میکنه توی سرم چرخیدن !چرا صبح زود انقدر زیباست و چرا آدم انقدر زورش میادپاشه !ازاونور بیداریهای آخرشبم جدا زیباست هرچند گاها بیخوابی اذیت کننده ست!این موضوع تاحدودی آزار دهنده ست !:D البته برای اون شادی و لذت تحمل درد وسختی زیباست!تقریبا دید من به این دنیا همینه !البته برخی لذتها وشادیهام جدا مخربن!

یادمه داشتیم سرکلاس یه داستان بررسی میکردیم !استادمون برگشت گفت معمولا غربیها دنبال لذت وشادی هستن وهمه چیز برای لذتش میخوان !تاحدودی حرفش قبوله !اگر یه نگاه کنی به دور وبرت درد ورنج بیشترمیبینی تا شادی و لذت !اونم درد ورنجی که خیلی قشنگ میتونه نباشه درواقع یه جور لجبازیه انگار !لجبازی آدم باخودش با آدمهای دیگه با دنیا !انگاری این موضوع تو دور وبرما بیشتره !ما میدونیم نظر همسایه مون برامون اهمیتی نداره اونم میدونه ولی بزور هی نظرات مختلفشو سلایقشو بهمون تحمیل میکنه برام جالبه !شاید علتش خودشناسی کمی هست که ازخودمون ودنیا داره یا شاید علت لجبازیه !شاید فرهنگ بسته ,شاید اینکه میخوایم دریه مکان ثابت بمونیم وحرکتی نکنیم وشروع میکنیم به ایراد گیری !نظرشما چیه!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد