دنیا وآمال وآرزوهای من

چرک نویسهایی که گاهی دلتنگی گاهی شوق وگاهی اشکهای منو همراه دارن و فک نکنم بجز خودم کسی ازشون خوشش بیاد^_*

دنیا وآمال وآرزوهای من

چرک نویسهایی که گاهی دلتنگی گاهی شوق وگاهی اشکهای منو همراه دارن و فک نکنم بجز خودم کسی ازشون خوشش بیاد^_*

زندگی رنج بی پایان یا شادی لحظه ها؟!

زندگی ...

تعاریف متعددی داره وبرای هرکس مفهومش متفاوته .

شده کارهایی کنی که بعدا بگی چرا اینکارو کردم؟!برای منکه خیلی پیش اومده .

این روزا یه رنج جدید تو ذهنم اومده وقتیکه تو اون موقعیت خاص قرار میگیرم میگم رنج زندگیم اینه .

دقت کردی وقتی توخودتی مشکلات زندگیتو خیلی میبینی میخوای پاشی درو باز کنی کفشتو پات کنی وبزنی به کوه وجنگل ؟!منکه اینطوریم اغلب میگم اینکارو میکنم اونکارو میکنم در نهایتم خودمو بخاطر ضعفم مورد بازخواست قرار میدم ...

ولی نمیدونم چرا بعد از کلی اشک وناله وفغان دو تا جمله یادم اومده شاید جمله واژه مناسبی نباشه براش ولی ...

یاد اون حرف استادم افتادم که با لبخند برگشت تو کلاس گفت خندیدن میتونه انتقام ما از دنیا باشه و یاد دو تا خواهر که بنظرم تو بازده زمانی مشکلاتشون خیلی بزرگ بود و خیلی بزرگوانه هم رفتارمیکردند بهشون غبطه خوردم واز خودم بابت ضعیف بودنم خجالت کشیدم .

و حالا از رفتارم پشیمونم و خجالت میکشم همچین کاری انجام دادم .

ومیگم مهم نیست دنیا برام چی به ارمغان میاری من کوتاه نمیام هی خمم کن تا استوارتر از قبل به پاخیزم .

میگم دنیا میخوام خوبیها رو ببینم هرچقدر میخوای زشتی نشون بدی بهم بده ولی بازم میشم همون آدمی که خودشو به اون راه میزنه تا اونطور که دوستداره ببینتت .

ولی خسته شدم یخورده زیاده برام کمش کنی ممنونت میشم .

پ ن :در میان اشکها خندیدن خیلی دیوونگی بنظرم !

پ ن 2 :خسته م گاهی ,گاهی سرشار از نشاط و زندگی ,گاهی تنبل وخوابالو ,گاهی آروم وساکت و در اندیشه تا کجا این مسیر ادامه داره ؟!

پ ن 3 :نا امیدی مکر شیطانه !یادت باشه خانوم خانوما !

پ ن 4 :چرا ما آدمها به خودمون رحم نمیکنیم ؟!مایع رنج همدیگه ایم ؟!حتی خودم چرا مایع رنج یه عده دیگه م؟!مگه ما همه از خون هم نیستیم ؟!ما انسانیم !

بوی مهر...

بوی مهر ومدرسه وتحصیل ودرس کاملا همه جا هویداست ومن چقدر از دیدن محصلها شاد شدم :)

نمیدونم چه قراریه گویا رسم شده هرسال مهرماه تو پارک خاصی روی طناب خاصی تاب بازی کنم !عجیب بود ولی کیف داد .

پ ن :ورزش و پیاده روی و آدرنالین درون خونم بهم میگه زندم واین حس خوبیه !


یه شروع ...

هیچ وقت نمی دونی این دنیا برات چی به ارمغان میاره !با لبخند روزتو شروع میکنی با گریه تموم میشه و بالعکس و من قلبا به این اعتقاد دارم .میدونم برگ دیگه ای از دفتر زندگیم داره شروع میشه .هفته جدید سرشار از آغازهاست .و من خواستم تا آعازی دگر داشته باشم ...

پ ن :تو را برای دوست داشتن دوست می دارم ....

چقدر این تیکه از شعر پل الووار قشنگه و چقدر ملموسه !

پ ن 2 :نمیدونم چرا ؟!ولی حال خوشم آرزوست .نمیدونم سرانجام کجاست وچطوره ؟!نمیدونم کدوم ایستگاه آخره وتا کجا ادامه میدم .ولی دلم میخواد پاکی وشادی از درون قلبم هدایتم کنه !

پ ن 3 :بی اندازه دوستتون دارم عزیزان من وخوشحالم که هستید ^_^.